آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا فرفرک مامان و بابا

این روزهای آرشیدا

آرشیدا خیلی خانوم شده ،کلی شعر یادگرفته و کلی کارهای جالب می کنه .دیروز صبح باهم توی حیاط بازی کردیم بادوم شکستیم و قدم زدیم وبعد هم باغبون مهربون اومد حیاط را آماده کاشت گل کرد علفها و برگها را جمع کرد و سوزوند وقتی رفت من و آرشیدا رفتیم پای آتیش و کلی بازی کردیم سیب زمینی توی آتیش گذاشتیم و کلی ذوق کرد آرشیدا اینجا را خیلی دوست داره . راستی آرشیدا خیلی کم انگشتش را می مکه و داره آرزوی من برآورده می شه . اینجا یه گربه داره که هر وقت آرشیدا دستش را توی دهنش می کنه میاد البته گربهه آرشیدا را خیلی دوست داره و مواظبشه ولی خیلی خوب جواب داده و در حالت بیداری و موقع خواب انگشتش را نمی مکه فقط توی خواب که اگه در حال مکیدن انگشتش را از دهنش در بیار...
29 آبان 1391

سردرگمی ناتمام

سلام وصد سلام ،امروز پس از حدود بیست روز دوباره برگشتم .اومدم بگم بابا اسی برای طرحش شهرستان خوانسار افتاد.در حال حاضر هم من خوانسارم .اینجا خیلی خیلی قشنگ و راحته ،با اصفهان 160کیلومتر فاصله داره و در حال حاضر توی پانسیون هستیم هوا عالیه ،داره بارون میاد و پانسیون هم خیلی دلبازه از روبرم دوتا کوه خوشگل پیداست که پر از برفه ،بیشتر شهر خونسار روی شیبه،موقعیت شهرش توی دره است بنابراین زود هوا تاریک میشه ،ولی پائیز فوق العاده ای داره ،راستی یه رودخونه هم داره که بیشتر از زاینده رود آب داره ،بابا اسی هم با مریضاش مشغوله ،از روزی که اومدیم کلی مورد استقبال قرار گرفتیم چون اینجا دکتر قلب نداشته و مجبور بودند همه مریضا را به اصفهان یا گلپایگان اعزا...
29 آبان 1391

انتظار

آرشیدا جونم ،فرفرکم ،می خوام بدونی خیلی خیلی دوستت دارم .زندگی ما با وجود تو دختر گلم خیلی شیرین تر شده .ما که همیشه به بچه به چشم یه مزاحم نگاه می کردیم حالا یک لحظه شادی و خنده تو را با دنیا عوض نمی کنیم .شیرینم، می خوام بدونی اگه تنهات میذارم،خودم بیشتر عذاب می کشم چون یه لحظه دوری از تو برای من بزرگترین عذابه ،مامان جونم امروز صبح خیلی گریه کردی نمی خواستی تنهائی خونه مامان منیر بمونی .البته بگم خونه مامان منیر خیلی بهت خوش می گذره و قبلا خیلی راحتتر می رفتی ولی امروزچون بعد از سه هفته رفتی برات سخت بودو صدای گریه ات هنوز توی گوشمه ولی امیدوارم یه فرجی بشه و من بیشتر از قبل پیشت بمونم .حدود یک هفته ای هست که کارم عوض شده ومسئول...
7 آبان 1391
1